مهدی کوچک زاده در هیات الرضا علیه السلام:
بزرگان را باید با معیار حق شناخت و الا طلحه و زبير هم بزرگ بودند
 

 

دکتر مهدی کوچک زاده عضو جبهه پایداری، نهم دی ماه میهمان "هیئت الرضا علیه السلام محفل بسیجیان و رهروان شهدا" بود. نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سخنان خود با یادآوری آیه "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا" و اینکه انسان فطرتا خداجوست، به بیان چرایی گرایش حق‌طلبان به سمت باطل پرداخت.

به گزارش رجانيوز، وی در ادامه با يادآوري فرازهایی از فرمایشات امیر المومنین علیه السلام در نهج البلاغه، سه راه‌کار جبهه باطل برای جذب انسان‌های حق طلب از دیدگاه حضرت امیر علیه السلام را مورد بررسی قرار داد.

متن کامل این سخنان در ادامه آمده است:

چه می‌شود انسان‌های حق‌جو به سمت باطل سر می‌خورند؟

انسان فطرتاً حق‌جوست؛ آدمی که خدا خلق کرده، بر اساس فرموده خود خداوند سوره روم آیه 30 "فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا"

خدا همه انسان‌ها را بر فطرت خودش آفریده و انسان ذاتا دنبال حق است و هیچ انسانی را نمی‌توانید پیدا کنید که به باطل داشته باشد، بگذریم از استثناهایی که از انسانیت خارج شدند، مثال این جور انسان‌ها که البته حق را می‌فهمند اما تبعیت نمی کنند، عمر و عاص است. کسی که برای دنیای خود هر خفت و خواری را به جان خرید و هر جنایتی را در پای معاویه انجام داد.

اما عموم انسان‌ها این‌طور نیستند، حتی کسانی که در روز عاشورا در لشگر عمر سعد جمع شدند، بر اساس فطرتشان حق جو بودند، حتی بعضی از آنها برای رضای خدا سپر و شمشیر برداشتند و اسب زین کردند و به میدان جنگ با امام آمدند.

ما امشب می‌خواهیم در سالگرد یک واقعه تاریخی در انقلاب خودمان به نام 9 دی، بررسی کنیم که چه می‌شود آدمی که اصلا حق جوست و از ظلم بدش می‌آید و به دنبال حق وعدالت است پایش سر خورده و به صف باطل و ظلم می‌رود و این در طول تاریخ بارها تکرار شده است.

هیچ کدام از ما مصون از این نیستیم یعنی فکر نکنیم الان ما هیاتی‌ها و مایی که برای امام حسین علیه السلام سینه می‌زنیم و عزادار حضرت رقیه سلام الله علیها هستیم، مگر می‌شود در سینه امام بایسیتم!

این روزها یک پیامک زیاد رد و بدل می‌شود "بصیرت همان است که آدم بداند آن شمری که در صحنه کربلا با امام حسین علیه السلام آن کار را کرد، جانباز صفین است." عجب! کسی که در رکاب علی علیه السلام جانباز شده سر امام حسین علیه السلام را بریده؟

برادران خطر بزرگی است، باید فهمید که چه می‌شود که شمر جانباز صفین، جنایت کارترین و روسیاه‌ترین آدم عرصه کربلا می‌شود.

در دفتر امام بودند اما به جبهه باطل رفتند

در دوره خودمان هم زیاد می‌بینید، از اول انقلاب آدم‌های زیادی را بودند، نه تک آدم، دسته آدم‌هایی که از روز اول، از 15 خرداد یا قبل از آن در رکاب امام بودند، با امام بودند، دفتر امام بودند، برای امام کتک خوردند و زندان رفتند، امام بعضی از آنها را حاصل عمر خود نامید، نخست وزیر هشت سال جنگ امام بودند، احکامی از امام داشتند كه به قول خودشان، هیچ کس نداشته است، در این تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دیدیم، که دروغ هم نبود، چه شد که اینها این‌طور شدند و به جبهه باطل رفتند.

نکته مهم که باید به آن اشاره کنم، این است که آیا خدا برای ما این راه ( گرویدن به باطل) را بسته است؟ قطعا نه! این دعای "اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا" برای چیست؟ برای این است که هیچ تضمینی نیست که فردا من و توی سینه زن امام حسین علیه السلام کاری کنیم که دل امام حسین علیه السلام را بلرزانیم.

مبادا امروز فقط به سینه بزنیم و نفهمیم که حسین علیه السلام زمان ما کیست و شمر آن کدام است

اگر عبارت "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" صحیح است، نمی‌شود هر روزگار و زمینی حسین علیه السلام نداشته باشد. حسین علیه السلام امروز کیست و شمر امروز کدام است؟ این نکته بسیار مهمی است، مبادا امروز فقط به سینه بزنیم و نفهمیم که حسین علیه السلام زمان ما کیست و شمر آن کدام است.

تبعیت از هوای نفس قدم اول یزید شدن است؛ امام راحل می‌گوید،" تنها یک راه برای مبارزه برای هوای نفس است و آن ریاضت است" آن وقت یک کلمه بعدش می‌فرماید که غوغاست! بعد از آن هم می‌گوید که بگذریم! به این معنا که هرچه من می‌گویم که نمی‌فهمند.

آقایی نقل می‌کرد نجف هوا خیلی گرم بود، رفتم دیدن امام راحل، دیدم که یک هندوانه سرخ جلوی ایشان است و امام هم مشغول خوردن آن، گرمای تابستان نجف و آقایی امام؟! گفتم الان می‌گوید بفرما، هرچه منتظر شدم که یک تعارف بزند، ما هم هندوانه ای بخوریم، دیدم نه! اصلا این کار را نکرد. خلاصه گله کردم، بعد امام فرمودند خب بیا بخور، یک قاشق که خوردم دیدم شور است، و امام هندوانه شیرین نمک زده است. ناقل نتیجه می‌گرفت که وقتی نفس امام با دیدن آن هنوانه در آن گرما، حال آمده بود، با زدن نمک و شور کردن آن در مقابل نفس خود ایستاد.

البته باید این تذکر را هم بدهم که این کار من و تو نیست، هرکسی یک مرحله‌ای دارد، من و تو همین نمازمان را اول وقت بخوانیم، ریاضت کرده‌ایم! آن ریاضت امام بود.

عمر سعد و شمر یک‌باره قاتل حسین علیه السلام نشدند

بدانید عمر سعد و شمر به یکباره جانباز سپاه امیر المومنین علیه السلام نشده بودند، که بعدا بشوند، قاتل امام حسین؛ کم کم با تبعیت از هوای نفس خود این‌طور شدند.

پس قدم اول ان این است که پا بگذاریم بر خواسته‌های دل و دلم می‌خواهد و خوشم می‌آید را هرچقدر که می‌توانیم، کنار بگذاریم. در روایت داریم که "اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک"؛ بدانیم نفس ما بزرگترین دشمن ماست.

این در مورد ماست، اما حالا دشمن چه کار می‌کند که 13 میلیون طرفدار پیدا می‌کند، البته خیلی از اینها که رفقای من و شما هم هستند، بچه های خوبی‌اند، اما به همین کسانی که می‌گوییم سران فتنه رای دادند. چه طور می‌شود که جبهه باطل دل اینها را می‌برند.

چه شد که صدای آمریکا و اسرائیل و منافقین و سلطنت طلبان و رقاصه‌ها با سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت یک حرف زدند

حضرت امیر در نهج البلاغه به چند راهکار دشمنان در این باره اشاره می‌کند، یکی این است که آنها متحدند و کار منسجم و تشکیلاتی می‌کنند.

شما در صدر اسلام به ناکثین و قاسطین و مارقین که خون به دل امیر المومنین علیه السلام کردند، نگاه کنید كه این‎ها چقدر متحد و متشکل عمل کردند، امروز هم همین‌طور است، از صدای آمریکا و اسرائیل و منافقین و سلطنت طلبان و رقاصه‌ها و آوازه خوان‌ها تا سازمان مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت همه با هم یک حرف می‌زنند، آخر شما چه ربطی به هم دارید که این‌طور با هم یکی شده اید؟

صدر اسلام معاویه‌ای که در شام شبیه به کشور روم غیر مسلمان که همسایه شام بود، زندگی می‌کرد و همسر رومی و کنیز رومی داشت، همدست می‌شود با طلحه و زبیر؛ همسر پیامبر خدا را هم می‌آورند، این‌طور تشکیلاتی عمل می‌کنند. گفته می‌شود که استاندار کوفه هم هزینه جنگ جمل را داده است. معلوم نیست چه وضعی است، همه با هم جفت شده‌اند برای اینکه جنگ جمل را به خونخواهی از خلیفه مسلمین راه بیندازند. از شام آدم فرستاده بود، وقتی عثمان را کشتند پیراهن خونی‌اش را زود بردارد و ببرد آنجا تا پیراهن عثمان کرده و به این بهانه بر علیه حضرت امیر فضاسازی کنند.

اینجاست که حضرت امیر علیه السلام این حرف را می‌زند، که جگر انسان را آتش می‌زند خطبه 27 نهج البلاغه" فَيا عَجَباً عَجَباً! وَاللّهِ يُميتُ الْقَلْبَ، وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ اجْتِماعُ هؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلى باطِلِهِمْ،. وَ تَفَرُّقُكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ"؛عجبا عجبا، به خدا قلب انسان می میرد از این وحدت و یگانیگی که دشمنان شما بر باطل خودشان دارند و این وحدت و چند گانگی که شما در حق خودتان دارید.

جبهه باطل از بزرگان استفاده می‌کند

استفاده از چهره‌های شناخته شده و به اصطلاح بزرگ، یکی دیگر از راه‌کارهای جبهه باطل است.

در صدر اسلام به زبیر، سیف الاسلام ( شمشیر اسلام) می‌گفتند، پیامبر صلی الله علیه و آله به طلحه، طلحه الخیر می‌گفتند. که جبهه باطل اینها را با خودشان همراه کردند، به همسران پیامبر ام المومنین می‌گفتند، آن وقت جبهه باطل همسر پیامبر خدا را با خود همراه کرد. برای همین بود که آن جاهل احمق به حضرت علی علیه السلام عرض کرد که علی جان! من مانده‌ام که کدام طرف بایستم و بجنگم. این طرف شما هستید و عمار و آن طرف همسر و یاران پیامبر؟! حضرت جواب دادند که بنده خدا تو کلاه سرت رفته است! تو می‌خواهی حق را با آدم ها بسنجی و بشناسی؟! "اعرف الحق تعرف اهله"؛حق را بشناس آدم‌هایش را هم خواهی شناخت.

اگر حق را نشناسیم، اگر حقیقت قیام امام حسین علیه السلام را درک نکنیم، اگر حقیقت صلح امام حسن علیه السلام را نشناسیم، پناه بر خدا یک امام حسن سازش‌کار به ما معرفی می‌کنند. یکی از ابعاد مظلومیت‌های بزرگ شیعه این بود که به امام حسن علیه السلام می گفتند یا مذل المومنین؛ خدا لعنت‌شان کند!

ما حاضریم صلح حسنی کنیم اما...

شما هیاتی هستید من یک سوال از شما می‌پرسم، اگر بلد نبودید بدانید در حق امام حسن علیه السلام کم گذاشتید. چه کسانی می‌دانند که صلح امام حسن چند بند داشت و اصلی ترین بندهای آن چه بود؟ یکی از همین نامردها گفته بود که چرا همیشه از امام حسین علیه السلام می‌گویید و ملت را به جنگ و خون ریزی در مقابل قدرتها می‌کشانید.خب اسلام امام حسن علیه السلام هم دارد! یک مدتی بیاید امام حسنی رفتار کنید، این کسی که این حرف را می‌زند و از وجدان و شرف بویی نبرده می‌خواهد یک امام حسین دورغین به شما معرفی کند. حرفی نیست، ما از امام حسن علیه السلام تبعیت می‌کنیم، تو بیا بگو صلح امام حسن علیه السلام چه طور بوده و راستش را بگو.

یکی از بندهای صلح امام حسن علیه السلام با معاویه این بود که شهادت معاویه پذیرفته نیست، در اسلام تنها شهادت مومن، در آن جاهایی که باید شهادت دهند، پذیرفته است؛ یعنی حضرت معاویه را اصلا مومن نمی‌دانست چه رسد به اینکه امیر المومنین باشد.

از همه اینها بالاتر در خصوص این صلح نامه این است که معاویه یک کاغد سفید امضا کرد، فرستاد خدمت امام و گفت هرچه تو بنویسی قبول دارم.

ما حاضریم صلح حسنی کنیم، سازمان ملل کاغد سفید امضا کند و بفرستد، اینجا ما امام داریم به امام خود می‌دهیم ومی‌گوییم هرچه می‌خواهی بنویس. انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست، گورتان را گم کنید و از عراق و افغانستان بیرون بروید، ما با کسی دعوایی نداریم. یکی از راه‌های دشمن برای فریب عوام و مردم ریاکاری و تحریف و انحراف در حقیقت دین است.

به جای مطیع بودن خود را رفیق رهبر می‌دانند، نامه هم که می‌نویسند، زورشان می‌آید که با سلام باشد

پس استفاده از چهره های شناخته شده و به اصطلاح بزرگ که خود را برادر و رفیق و همراه رهبری می‌دانند از جمله کارهای جبهه باطل است، امروز هم برخی به جای اینکه بگویند ما مطیع و رهرو رهبری هستیم، خود را برادر و رفیق و همراه می‌نامند و نامه هم که می‌نویسند، زورشان می‌آید که سلام بنویسند.

در قرآن می فرماید " قالوا ربّنا انّا اطعنا سادتنا و كبرائنا فأضلّونا سبيلاً" ما از بزرگان‌مان پیروی کردیم که ما را گمراه کردند. البته نمی‌گویم نباید از بزرگان پیروی کرد، معنایش این است که بزرگ را باید با معیار حق شناخت و الا طلحه هم بزرگ بود.

در زمان غیبت امام معصوم حق کیست، بالاخره این خدایی که ما می‌خواهیم از او تبعیت کنیم، نماینده ای در زمین دارد که ما او را ببنیم و از او دستور بخواهیم یا نه؟

حضرت امیر المومنین علیه السلام راهکار سوم جبهه باطل را این چنین تبیین می‌کنند که آنها جوسازی می‌کنند، از شگردهای همیشه جبهه باطل شلوغ بازی و سر و صدا کردن است، از طریق جوسازی یا عده‌ای را مرعوب می‌کنند یا با بزرگ و قوی جلوه دادن خودشان عده‌ای را جذب می‌کنند.

در جنگ جمل این کار را کردند، حضرت در خطبه 119 نهج البلاغه می‌فرماید: "و قد ارعدوا و ابرقوا و مع هذين الأمرين الفشل " غریدند و رعدیدند و با همه این سر وصداهایی که کردند، شکست خوردند.

بعد می فرماید "و لسنا نرعد حتّى نوقع و لا نسيل حتّى نمطر" ما نمی‌غریم، مگر موقعی که بباریم و ما نمی‌باریم مگر موقعی که سیل جاری کنیم.

یک کسی در منبر فریاد زد که چه نشسته‌اید ای مسلمانان و فلان اتفاق افتاد و به اسلام جفا شد و...، در همین حال یکی از وسط جمع بلند شد و داد زد که آشیخ، بگو بببنم کی بود تا نفسش رو ببرم، شیخ به او گفت: بنشین، بعد که منبر تمام شد به سراغ آن مرد رفت و گفت اگه تو مرد عمل بودی که سر و صدا نداشت، از پشت سر که من هم نبینمت، مشخصات این جسارت کننده را می‌گرفتی و می‌رفتی کارخودت را می‌کردی.

این کلام امیر المومنین است: آنان رعد و برق راه انداختند و بالاخره با آن همه هیاهو و خروش شکست خوردند ولی ما برای تهدید دیگران، رعد آسا نمی‌خروشیم، مگر شکست دشمن، تهدید عملی آنها باشد و تا باران سیل آسا نیاوریم بارشی به راه نمی‌اندازیم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : معیار حق, شناخت, مهدی کوچک زاده, هیات الرضا, گرایش حق‌طلبان, سمت باطل, ,